جدول جو
جدول جو

معنی پروش هدائن - جستجوی لغت در جدول جو

پروش هدائن
دست مالی کردن، چیزی را میان دو کف دست مشت و مال دادن، چلاندن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پشو هدائن
فرهنگ گویش مازندرانی
با دست ضربه وارد ساختن
فرهنگ گویش مازندرانی
به پرواز در آوردن، تلمبه زدن تلم (کندوه) برای تبدیل ماست
فرهنگ گویش مازندرانی
گوش دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
دشنام دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
ضربه زدن، سرعت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
بالا آوردن، قی کردن، به جلو هل دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
بسنده بودن، ایجاد مانع کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
فرو بستن لب از سخن گفتن، واژه در ماهیت خود دارای بار معنایی.، چنگ مالی کردن، چلاندن، مچاله کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پخش کردن، پاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرداخت نمودن و شکیل ساختن تنه ی درخت با تراشیدن شاخه های
فرهنگ گویش مازندرانی
تکیه دادن اجسام به دیوار یا هر تکیه گاه دیگر، افراشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرتاب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
گواهی دادن، افشا کردن، اعتراف و اقرار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرتاب کردن، با کفگیر، خوراک در حال پختن را برداشتن و باز
فرهنگ گویش مازندرانی
شخم کردن، رو دادن، لوس کردن، غلتاندن، پرت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی